نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان روزای بارونی....... و آدرس roozayebarooni.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





   نمیدانی چه حالب دارم “من” وقتی که از “من” حال “تو” را میپرسد…

 

  من مرده ام … به نسیم خاطره ای ، گاهی تکانی می خورم … همین

 

  کاش بودی تا من نیز چیزی برای از دست دادن داشتم …

 

  استخوان هایم را به دانشمندان بسپارید …
    شاید بفهمند نه یخبندانی بود نه بیماری مهلکی !
    من از دوری تو منقرض شدم …

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 31 خرداد 1392برچسب:, ] [ 20:37 ] [ baran ]

 گاهی از خیال من گذر می کنی …
    بعد اشک می شوی …
    رد پاهایت خط می شود روی گونه ی من …

 

 به من گفت برو گورِت رو گم کن …
    و حالا هر روز با گریه به دنبال قبر من می گردد !
    کاش آرام پیش خودت و زیر زبانی می گفتی :
    “زبانم لال !”

 

 اولین خنده ز بی دردی بود
    آخرین گریه ز بی درمانی

 

 من که به هیچ دردی نمیخورم …
    این دردها هستند که چپ و راست به من میخورند …


برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 31 خرداد 1392برچسب:, ] [ 20:36 ] [ baran ]

     دنیا اونقد کوچیکه که آدمایی رو که ازشون متنفری هر روز میبینی
    ولی اونقدر بزرگه که اونی که دلت می خواد رو هیچوقت نمیبینی …

 

   خاطرات آدم مثل یه تیغ کند میمونه که رو رگت میکشی!
    نمیبره اما تا میتونه زخمیت میکنه

 

   دیر آمدی ؛ بودنم در حسرت خواستنت تمام شد …

 

  دیار عاشقی هم شهر هرت داره !
    خیلی راحت دل می دزدن ، دل می برن ، دل می شکنن …

 

 آنکه می رود فقط می رود ولی آنکه می ماند درد می کشد ، غصه می خورد ، بغض می کند ، اشک می ریزد و تمام اینها روحش را به آتش می کشد و در انتظار بازگشت کسی که هرگز باز نخواهد گشت آرام آرام خاکستر می شود …
    آری ، این است خاصیت عشق یک طرفه …


برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 31 خرداد 1392برچسب:, ] [ 20:32 ] [ baran ]

    چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
    گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی…

 

   عــطر ِ تَنت روی ِ پــیراهنـم مــانده ..
    امــروز بـویــیدَمَش عمــیق ِ عمــیق ِ!
    و با هـر نـفس بـغــضم را سـنگین تر کردم!
    و به یــاد آوردم که دیـگر ، تـنـت سـهم ِ دیگری ست…
    و غمــت سـهم ِ مــن!

 

 دلم بهانه ای میخواهد برای ادامه زندگی…
    مثل یک بوسه عاشقانه که یادم بیاورد هنوز زنده ام !

 

  راه میروم و شهر زیر پاهایم تمام میشود !
    تو … هیچ کجا نیستی…

 

  بهار من مرا بگذار و بگذر
    رهایم کن برو دلدار و بگذر
    من عادت می کنم اینجا به غمها
    مرا پر کن از این اجبار و بگذر…

 

  کاش یکی پیدا میشد که وقتی میدید گلوت ابر داره و چشمات بارون ، به جای اینکه بپرسه “چته ؟ چی شده ؟” ؛ بغلت کنه و بگه “گریه کن” …

 

  حتی دوباره لبخند زدن هم دل میخواهد که من دیگر ندارم !

 

    تو را هرگز آرزو نخواهم کرد، هرگــــــــز …
    چون محال میشوی مثل همه آرزوهایم !


برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 31 خرداد 1392برچسب:, ] [ 20:30 ] [ baran ]

 چقدر سخت است همرنگ جماعت شدن وقتی جماعت خودش هزار رنگ است . . 

 

“معرفت” یه موقعى لباس رفاقت بود الان “منفعت” جاش رو گرفته

 

ز آدمها بُت نسازید، این خیانت است! هم به خودتان، هم به خودشان خدایی می‌شوند که، خدایی کردن نمی‌دانند و شما در آخر می‌شوید، سر تا پا کافرِ خــــــدایِ خود ساخته (نیچه)

 

میگن اگه کسی روخیلی دوست داری امتحانش نکن ! ! ! که ببینی اون چقدردوستت داره.... اول خودتوامتحان کن ببین تحملشوداری بفهمی دوستت نداره....! ! !{-50-}

 

زندگی یعنی : ناخواسته به دنیا آمدن مخفیانه گریستن دیوانه وار عشق ورزیدن و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن

 

تصور كن اگر قرار بود هر كس به اندازه ی دانش خود حرف بزند چه سكوتی بر دنیا حاكم میشد ... .....

 

کار دنیا رو می بینی ؟ حرف حرف میاره ، پول پول میاره ، خواب خواب میاره . . . ولی محبت خیانت میاره !


برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 24 خرداد 1392برچسب:, ] [ 15:38 ] [ baran ]

  همه چیزم بودی اما نفهمیدی … حالا روزی ۱۰۰۰بار میگم فقط یه اشتباه بودی و بس

 

. بعضیا باید انقدر بمونن تو “کفت” که خوب تمیز بشن !

 

گاهی دلت از کسایی میگیره که فکر می کردی با تمام آدمهای کنارت فرق دارن ! خودشون … دنیاشون … زندگیشون … و بعد بفهمی که دنیایی ندارن که بخوان به خاطرش زندگی کنن ، این آدما وجودشون توی ذهنتم زیادیه چه برسه توو زندگیت !!

 

غیرت مردانه ات کجاست؟ زمانی که معشوقه ات از تجاوز تنهایی رنج میکشد به جای درکش ترکش کردی.........

 

تک پرم نماندي.. اشکالي ندارد ديگري پر پرت ميکند...

 

انگار دارو خانه هم ميداند که زخم خورده ايم که بقيه پولمان را چسب زخم ميدهد....

 

امروز دریای شهرمان چنان خسته است که عنکبوت بر موجهایش تار میبندد... زنبور را مجبور کرده ایم از گلهای سمی عسل بیاورد... گنجشکی سالها بر سیم برق نشسته... وقتی که دور لبهایم را مین گذاری کرده اند ...من چطور بخندم؟؟؟؟ خدایا ما کاشفان کوچه های بن بستیم حرفهای خسته ای داریم!!!! این بار پیامبری بفرست که تنها گوش کند......

 

چه که بودیم، دخترا عاشق عروسک بودند و پسرها عاشق مردهای قوی، حالا که بزرگ شدیم، دخترا عاشق مردهای قوی شدند و پسرها عاشق عروسک ها...

 

چه که بودیم، دخترا عاشق عروسک بودند و پسرها عاشق مردهای قوی، حالا که بزرگ شدیم، دخترا عاشق مردهای قوی شدند و پسرها عاشق عروسک ها...

 

دلم برای یک نفر تنگ است... نه میدانم نامش چیست؟ و نه میدانم چ میکند... حتی خبری از رنگ چشم هایش هم ندارم! رنگ موهایش را هم نمیدانم! لبخندش را هم... فقط میدانم ک باید باشد و نیست...

 

اگر کسي رو دوست داشته باشي نميتوني تو چشاش زل بزني... نميتوني دوريشو تحمل کني... نميتوني بهش بگي چقدر دوسش داري .. نميتوني بهش بگي تو اين دنياي لعنتي جز اون کسي رو نداري حتي نميتوني بهش بگي چقدر بهش تو اين روزا نياز داري... ب خاطر همينه ک ميگن عاشقا ادماي ديوونه اي هستن.....

 

درس عبرتي شدي برايم .. ايندفعه داغ مي کنم ...ن پشت دستم را & پشت قلبم را....

 

قبلي رفت ب درک خيلي شيک و مجلسي ميرويم ب استقبال بعدي .. اين است ايين عشق هاي امروزي..

 

خسته ام .. خسته... بايديکي از ارزوهايت ب باد برود ک بفهمي وقتي ميگم خسته ام يعني چه...

 

ايندفه واقعا کم اوردم دوست اسمونيه من خداجونم ميشه استعفا بدم ... ب جون خودت اينجوري واسه هردومون بهتره ....

 

 


برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, ] [ 18:35 ] [ baran ]

 حس خوبیه ... به خودت میای میبینی ، به کسی که رهات کرده و بدجور بهت ظلم کرده .. دیگه نه نیازی داری.. نه احساسی........ ولی اون ... داره از بی تو بودن میمیره .......

 

مـی گویند لیــاقـــت نداشـت نمـــی دانـنــــد کـــه تــــــــو فـقـط دوستـــم نــداشتـی هـمـیــــن ...

 

کاش می فهمیدی برای این که تنهایم تو را نمیخواهم؛ برعکس … برای این که میخواهمت ؛ تنهایم …!!!

 

گاهی دلت بهانه هایی می گیرد که خودت انگشت به دهان می مانی... گاهی دلتنگی هایی داری که فقط باید فریادشان بزنی اما سکوت می کنی ... گاهی پشیمانی از کرده و ناکرده ات... گاهی دلت نمی خواهد دیروز را به یاد بیاوری انگیزه ای برای فردا نداری و حال هم که... گاهی فقط دلت میخواهد زانو هایت را تنگ در آغوش بگیری و گوشه ای گوشه ترین گوشه ای...! که می شناسی بنشینی و"فقط" نگاه کنی... گاهی چقدر دلت برای یک خیال راحت تنگ می شود... گاهی دلگیری...شاید از خودت.

 

خـــــــــــــــــــــــــــدا یــــــــــــــا!!!! غـــــلط کــــــــردم گــــفـتـم مــواظبـش بــــــــاش... تـــــو بـــرش گـــردون خــــودم مــثـل چــــشام مـــواظـبـشم

 

دست به دلم نذارید !!! می سوزید !!! داغ خیلی چیزها به دلم مانده !!! ஜ ஜ

 

بـه ســــادگی " رفـــت !! بـه ســـادگی بخشیــدم !!! حـــالا مـــانــده ام چگـــونــه بــدون او " بــه سادگی " زندگی کنم !!!

 

درد می کند هنوز جای دوست داشتنت... دل من آرام بگــــــیر" او بی تـــــــــــــــــو آرام است


برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, ] [ 18:32 ] [ baran ]

 از من خواست حلالش کنم ! همان کسی که با بی رحمی محبت هایم را حرام کرده بود !

 

زندگی من که نقاشی شد . . . نقاش ، یک مداد مشکی تنها داشت و همان کافی بود . . .

 

ا دیر نشده بیا دلتنگی هارا فرستاده ام دنبال نخود سیاه ! بیا در کنار لحظهای بی کسی ام جاشو ! به اندازه یک ” دنیا دلتنگی ” ، بوسه کال دارم . . .

 

هی کافه چی . . . روی میزها شعر بنویس ، اینجا طعم دلتنگی ها از قهوه هم تلخ تر است . . .

 

 

سفر هیچ چیز به جز دلتنگی ندارد ، اما . . . زندگی به من آموخت ، برای بهتر دیدن عظمت و شکوه هر چیز باید قدری از آن دور شد .

 

فراق یعنی دوری ، دوری یعنی دلتنگی ، دلتنگی یعنی تو و تو یعنی تموم دنیا !

 

دلتنگی هموون مکثی که رو اسمش میکنی وقتی شماره های گوشیت رو میای پایین . . . !

 

بیماری نادرییست ! این که نگاهت به هر چه بیفتد ، دلت برای کسی تنگ شود !

 

دل است دیگر . . . نمیتوان دلتنگی را از او گرفت . . . مگر میشود خیسی را از آب گرفت ؟ گاهی میریزد و خرد میشود . . . گاهی هم ترک برمیدارد . . . اما باز دل میماند . . . ! گاهی هم آدم را ناقص اُلخلقه میکند ! مثل من که دیگر هیچ دل و دماغی ندارم .

 

دل است دیگر . . . نمیتوان دلتنگی را از او گرفت . . . مگر میشود خیسی را از آب گرفت ؟ گاهی میریزد و خرد میشود . . . گاهی هم ترک برمیدارد . . . اما باز دل میماند . . . ! گاهی هم آدم را ناقص اُلخلقه میکند ! مثل من که دیگر هیچ دل و دماغی ندارم .

 

دلتنگی یعنی : دوستت دارم ، حتی از دور . . .


برچسب‌ها: <-TagName->
[ یک شنبه 12 خرداد 1392برچسب:, ] [ 8:49 ] [ baran ]

  میدونی من بجز تو با هرکس دیگه ای هم باشم بـــــاز تنــــــهام؟؟؟؟{-35-}

 

خدایا... نترس...!! نه به گناه میفتی نه جهنم میروی... من و تو به هم محرمیم...!! "دستانم را بگیر"{-35-}

 

گــــ ـاهی وقتهــ ـا آدمهـــ ـا ، از یکـــ جایی به بعــــــد ، از یکـــ روزی به بعـــــــد ، از یکـــ (( نفــــــــــر )) به بعـــــد ، دیگــــــــر هیچ چیز برایشان معنی ندارد ... نه رنگـــ ها ، نه خیـابانهـــا ، نه فصلهــــــــا ... گاهـــــــی وقتهــــا آدمهــ ـا از یک نفــــــــر به بعــ ــــد فقط دلتنگ اند{-35-}

 

فـقـط مـي نـويـسـم "رفـت" حـسـي کـه تـو را دوسـت مـيـداشـت . "بـه هـمـيـن سـادگـي"{-35-}{-35-}

 

برای آن همه احساس عاشقانه ی من سکوتـــــــــــــــــ… حرف قشنگی نبود لعنتی!{-35-}

 

خدایا التماست می کنم همه دنیایت ارزانیِ دیگران ! ولی ... آنکه دنیایِ من است مالِ دیـگری نباشد..

یه وقتایی تو زندگیت میرسه که باید دستت رو بـــزنی زیر چـــــونت و جریان زندگیــــت رو فقــــــــط تمــاشا کنی بعدشـــــــم بگــــی بـــــــــــــــــــــــــــــه درک...{-35-}{-35-}


برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, ] [ 12:26 ] [ baran ]

 چکار به حرف مردم دارم؟زندگی من همین است،شب که میشود… عاشقانه ای می نویسم وخیره می شوم به “عکست”… وباخودفکرمیکنم مگرمیشود.. تو را “دوست نداشت”..!{-35-}

 

چقدر دوستت داشتم . . . چقدر نفهمیدی . . . نمی گویم زیباترین اما . . . تو ، مهربان ترین آدم زندگیت را از دست داده ای . . .{-35-}

 

مــــــن از زنــــدگــــی کــســی حــــذف شــــدم کــــه بــرای داشــتنــش و بــــــودنش ، خــــیلی هــــا رو از زنــــدگــــیم حــذف کردم !!!{-35-}

 

ميخوام برات يادگاري بنويسم گفتم : کجا ؟ گفت : روي قلبت گفتم : باشه،بنويس تا هميشه يادگاري بمونه يه خنجر برداشت گفتم : اين چيه ؟ گفت : هيس ساکت شدم گفتم : بنويس چرا معطلي ؟ خنجر رو برداشت و با تيزي خنجر نوشت دوستت دارم ديوونه اون رفته خيلي وقته کجا ....؟ نميدونم اما ....... هنوز زخم خنجر يادگاريش رو قلبم مونده...

 

دلم می خواهدصورتـــت تہ ریش داشتہ باشدتامن بهانہ ای داشــــتہ باشم برای بوســــــیدن لب هایت... راســــتی سیـــــگارهم نکــش... میخواهـــــم کہ لــــب هایــت فقــــط مال مـن بـاشد...

 

چقدر دلتنگـــــــــ حضورتـــــــــــ هستمـــــــــ... کاش تصویرتـــــــــــ نفس میکشید....{-35-}


برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, ] [ 12:18 ] [ baran ]

 خـــــاطــــرات نــه ســـر دارنـــد ، نــه تـــه ... بی هـــــــــوا مــی آینـــد تا خفــــه ات کننــــد ... می رســـــــند گــــــاهی وســـط یــک فـــکر ... گـــــاهی وســــط یـــک خیـــــابــان ... رگ خــــوابــت را بــلدنــد ... خـــاطــــرات تمــــام نمی شـــــونـــد ، تمـــامــت می کنــــند ...

 

این همه از تنهایی نترس تو تنهایی وارد این دنیا شدی

 

گفتــــــ ے لــــب تــَـر کــלּ تــــآ دنـــــیآ را بـ ـﮧ پــــآیت بریزمــــ حـــــ ـالـا چـــــشمــــ تــَر کرده امـــــ مــ ے آیــ ے؟!!؟

 

چـه اشـتـبـاه بـزرگـی سـت تـلـخ کـردن زنـدگـیـمـان … بـرای کـسـی کـه در دوری مـا ، شـیـریـن تـریـن لـحـظـات زنـدگـیـش را سـپـری مـی کـنـد !!!{-35-}

 

روزی یکـــــی دو پُـــــک ،... روزی یکی دو پِیـــــک ،... روزی یکـــــی دو پُســـــت....... دنیـــــای ایـــــن روزهـــــای ماســـــت ..

 

میخواهــــــــــــــى بدانى چه مــــــــــــى کشم ؟ فقط یکبار سیــــــــــــــگار را از آن طـــــــــــرف که مـــــــــــى سوزد بکـــــــش !{-35-}

 

ــــا آخــر عمـــــرت مـــدیونی . . .! بـــﮧ کـسی کــﮧ بـــاعث شــدی . . . بــــعد از تــــو دیگـــــﮧ عـــاشـق هیچــــکـس نشــــﮧ . . .؛ می فهــــمی . .؟!؟! ایـــن بزرگــــتریـن گــــنــاهــﮧ . . .!{-35-}

 

همیشــــه دلتنگی به خاطر نبـــــــودن شخصی نیست گاه به علت حضور کسی در کنارت استـــــــ که حواسش به تــــــــو نیستــــــــ

 

رفتـــــــــــــــــی ؟! به درکـــــــــــــــــــــــــ !!!! وعـــده ی ما آن روزی باشـــد که برای نوازش دستـــــــــ هایم ... آغوشـــــم ... بوســـــــه ها و مهـــــــــربانی هایم .... مثل سگـــــــــــــــ لــــــــــه لــــــــــه بزنی! آنــروز اگـــــــر پشتــــــ گوشتــــــ را دیدی مــــــرا هم خواهـــــی دید !!!!{-35-}

 

چــقــدر خــوب مــیــشــد .. تـو اوجِ لـحـظـه ی دلـتـنـگـی .. کـه زانـو تـو بـغـل کـردی و تـکـیـه زدی بـه دیــوار .. مـی اومــــد بـالا سـرت.. سـایـه ش رو تـنـت نـقـش مـی بـسـت.. هـمـون کـه دلـــیـــل ِ دلــتــنــگـــیـت ِ{-35-}

 

نظر بدیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــن


برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, ] [ 11:52 ] [ baran ]
اگــه بــه دُعـــاس !
مــن زيـــاد دُعـــا کـَـردَم ....
اونــقـدر کــه ..... 

ديـگه اعــتـِقـادَمـو بــِهـش از دَســت دادم.... !

خـيلي تـلاش کـردم فراموشت کـنم
دارم مــوفق مـيشم

لـــطــــــــــــــــــــــــــــــفادیگــــــــــــــــــــــــــــــــــــه بر نگــــــــــــــــــــــــــــــرد

................................ 


برچسب‌ها: <-TagName->
[ شنبه 11 خرداد 1392برچسب:, ] [ 11:37 ] [ baran ]

بـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــااااااااااااااااااااااااااااااایــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی

خیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلـــــــــــــــــــــــی کوتاهه امـــــــــــــــــــــــــــــــــــا.................

گفتنش توسط تو

باعث میشه

همینو همون لحظه ب همـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــون  زندگی نابودشده بگمو.................

خلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــاصـــــــــــــــ 


برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, ] [ 21:2 ] [ baran ]

 دلــتــنــگــی . . . ؟ حــاضــر √ غــــم . . . ؟ حــاضــر √ درد . . . ؟ حــاضــر √ تنهایی . . . ؟ حــاضــر √ عــشــق . . . ؟غایب بلنـــــــــدتر میخوانـــــــــم ، عشــــــــــق . . . ؟ غایب باز هـــــــم نیامــــــــده ؟ ؟ ؟ ! ! ! غیبـــــــــت هایــــــش از حـــــــــد مجاز چنـــــــــدیست کــه گذشتـــــــــه ، اخــــــــــراجش میــــــــــــــکنم.هم خودش وهم خاطراتش را....

 

چـــقـــــــــــــــدر خوبــــــــــــــــــــــــــــه . . . کـــــــــــســــــــــی هستــــــــــــــــــــــــــــ . . . که وقتـــــــــــــــــی بهــــــــــــــــــــــــــش فکــــــــــــــر میـــــــــکنـــــــــــی اونــــقـــــدر گــــــرمـــــــــــــــ مـــیــــشـــــی کـــــــــــــــــــــه یـــــــــــــادتــــــــــــــ مــــــــــیـــــــــــــره هـــــــــوای اتـــــــاقـــــــــــتــــــــــ چـــــقــــــــــدر ســـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــرده 

 

ذهن را درگیر با عشقی خیالی کرد و رفت جمله های واضح دل را سوالی کرد و رفت چون رمیدن های آهو ناز کردن های او چشم و دستان مرا حالی به حالی کرد و رفت

 

حواسم را هر کجا که پرت می کنم ، باز کنار تو می افتد !


برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, ] [ 20:42 ] [ baran ]

 یه روز عشقت رو دزدیدم و برای اینکه جاش مطمئن باشه اونو تو قلبم قائم کردم اما نمیدونستم یه روز واسه اینکه اونو پس بگیری قلبمو میشکنی

 

آنگاه كه دوست داري كسي به يادت باشد به ياد من باش كه هميشه به ياد توام

 

یه عاشق میگه : اگه اتفاقی واست بیفته ؛ میمیرم ! اما …. یه رفیق میگه : اگه بمیرم هم نمیذارم اتفاقی برات بیفته … !!

 

جدیداً اسم خیانت شده یه اشتباه … که باید ببخشی و فراموش کنی وگرنه محکوم می شی به کینه ای بودن! .

 

گاهی برای کشـیدنِ فـریـاد هـزاران پیکـاســو هـم کـافـی نیسـت . . .

 

وقتـــی دلـــت گــرفتـــه وقتـــی غمگینـــی وقتـــی از زنـــدگـــی سیــــری … حـــواستـــو خیلـــی جمـــع کـــن چـــون طعمــــۀ خــوبـــی هستــــی

 

وقتی کسی تصمیم می گیره بره حتی اگه نره ، دیگه پیشت نیست..!

 

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند... نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم... می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد.... پس بگذار که نداند بی او تنهایم... دور میمانم که نزدیک بماند...

 

این روزهــــایم به تظاهر می گذرد... تظاهر به بی تفاوتی، تظاهر به بی خیـــــالی، به شادی، به اینکه دیگــــر هیچ چیز مهم نیست... اما . . . چه سخت می کاهد از جانم این "نمایش"

 

از دنیـــای ِ واقــعـی و نــامــردیــاش ! پنــــاه آوردیــــم بــه دنیــای ِ مـجــازی ! غــافـل از این کــه ، آســمون ، هـــمون آسـمونــه ...

به نسل های بعد بگویید ... که نسل ما نه سر پیاز بود نه ته پیاز ... نسل ما خود پیاز بود ... که هر که ما رو دید گریه کرد

 

میشه برا منظر بزارید؟؟؟؟؟؟؟؟؟فقد ببگین خوب بود یا بد؟؟؟؟مسی:) 

دوستون دارم تاآپ بهدی بابایییییییییییییییی


برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, ] [ 20:35 ] [ baran ]

 میشه تنهایی خندید......میشه تنهایی سفر کرد.......اما خدایی خیلی سخته تنهایی رو حمل کرد..........


برچسب‌ها: <-TagName->
[ جمعه 10 خرداد 1392برچسب:, ] [ 20:15 ] [ baran ]

درباره وبلاگ

ای وب رو با تماااااام وجودم ب عشقم تقدیم میکنم امیدوارم خوشتون بیاد _____________________$$$$$$$$$$ __________________$$$$$$$_$$$$$$ _________$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ _____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$__$$$$ ____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ ___$$$_$$_$$$$$$$$$$$$$$$$_$$$$$ __$$$$$_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$___$$$$$$_$$$ __$$$_$$_$$$$$$$$_____$$___$$$ _$$$$$_$$$$$$$$$$$__________$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$ _$$$_$$_$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$__$$$$$$$$$ $_$$$$$$___$$$$$$$$ _$$$$$$$$$__$$$$$$$ $_$$$$$$$$___$$$$$$ $$_$$$$$$$$___$$$$$ $$$_$$$$$$$$__$$$$$$ _$$$_$$$$$$$$$_$$$$$ $$$$$ __$$$$$$$$_$$$$ $$$$$$$ __$$$$$$$$$__$ $_$_$$$$$__$$$$$$$$$_$$$ $$$__$$$$$__$$_$$$$$$$_$$ $$$$$$_$$__$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$ __$$$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_______________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ __________$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ _$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $_$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $__$$$$$$$$$$$$$____$$$$$$$$$$ _$$$__$$_$$________$$$$$$$$$$$ _$$$_$$_____________$$$$$$$$$$ _$$_$$______________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ _$$$$________________$$$$$$$$$$ __$$$_________________$$$$$$$$$ $_____________________$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$$$$$__$$$$$ $___________________$$$$$$$$$$$$$$$$$$ $____________________$$$$$__$$$$$$$$
آرشیو مطالب
امکانات وب
ورود اعضا:

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 23
بازدید کل : 2022
تعداد مطالب : 30
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1


♫ play-music ♫